سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاک انداز
  • خاک انداز ( شنبه 87/11/12 :: ساعت 5:37 عصر)

     

    خیلی وقته که دیگه دهه فجر حال و هوای خاصی نداره. فقط وقتایی که می رفتیم مدرسه دهه فجر بامعنی بود. نمی دونم الان هم بچه ها توی مدرسه این قدر برای این ده روز ذوق و شوق دارن یا نه. تزیین کلاس، روزنامه دیواری، جشن، مسابقه، جایزه، سرود، کلاسهایی که تعطیل یا نیمه تعطیل بودن و ...

    همشون قشنگ بودن و خاطره شدن.

    اما یکی از برنامه ها توی دوران راهنمایی، برای من و چند تا از دوستام، جذابیت فوق العاده ای داشت؛ همه برنامه های این دهه یه طرف این یکی یه طرف!

    همیشه از روز دوازدهم بهمن تا بیست و یکم، یه گروه سرود می آوردن متشکل از ده دوازده تا سرباز؛ این دوازده نفر سه ردیف می شدن. صف اول، طبل و سنج و شیپور می زدن و بقیه سرود می خوندن. انواع و اقسام سرودهای انقلابی. آخرش هم آهنگ گل پامچالو می زدن که نمی دونم چرا بچه ها از این قسمت خیلی خوششون می اومد و مشعوف می شدن.

    اما فوق العاده بودن این برنامه به خاطر شنیدن سرودهایی که هر روز توی رادیو و تلویزیون صد بار می شنیدیم نبود. قضیه اینه که من و چند نفر از بچه های دیگه، بزرگترین تفریحمون قضاوت درباره قیافه و هیکل این سربازای بدبخت بود. از هر کدوم یه ایرادی می گرفتیم و مسخره اشون می کردیم.

    از کله های کچلشون که تازه ماشین شده بود گرفته تا سرو وضع و دک و دهنشون. سعی می کردیم از روی قیافه شون تشخیص بدیم از کدوم شهر اومدن. به زعم ما،اونایی که تیره تر بودن جنوبی، هیکلی و چهارشونه ها کرد ، بور و سفیدها ترک و اونایی که دماغشون یه جوری بود شمالی بودن!

    یه قانون ناگفته و نانوشته ای هم داشتیم و اون این که سربازی که از همه قیافه اش بهتر بود و به نظرمون خوشگلتر می اومد، بیشتر مسخره می شد.

    ده روز، روزی ده دقیقه، مسخره کردن بچه های مردم، قشنگترین تفریح ما و بهترین خاطره من از دهه فجره!! 

    نمی دونم عذاب وجدان اون موقع است یا چیز دیگه، ولی الان هر وقت توی خیابون سرباز می بینم دلم می سوزه؛ ای کاش دیگه هیچ مدرسه ای از این برنامه ها برای دانش آموزاش نداشته باشه. ای کاش اون سربازایی که ما اون موقع مسخره شون می کردیم، عین ما، توی دلشون از قیافه های ما ایراد گرفته و بهمون خندیده باشن!





    همه چیزهایی که تا حالا توی خاک انداز نوشتیم
    امان از این راهزن!
    امید
    بدون شرح...
    چند فحش آبدار
    ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته ای...
    قانون شکن
    بهاریه
    [عناوین آرشیوشده]