سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاک انداز
  • خاک انداز ( چهارشنبه 86/6/21 :: ساعت 10:17 عصر)

    به نام خدا

    با توجه به نزدیک شدن به قسمت های پایانی سریال جواهری در قصر(که جزو پربیننده ترین سریال های این چند سال نیز بوده پوده) بر آن شدیم تا عملی در جهت نشان دادن ارادت بی حد و حصرمان!!! به این بانوی زحمتکش انجام دهیم. بعد از بررسی بسیار دیدیم چی بهتر از این که نامه یک طرفدار دلسوخته یانگوم را چاپ کنیم( که از قضای روزگار آقا هم هست) خواندن نامه زیر، به بیماران قلبی طرفدار یانگوم توصیه نمی شود:

     

    یانگوم جان! این روزها که می گذرد، هر لحظه به زمان جدایی نزدیک و نزدیک تر می شویم و چه سخت است لحظه خداحافظی و لحظات فراق...!

    یانگوم من، چه هفته ها که به امید دیدنت روزها را سپری نکردم و چه جمعه شبها که یک ساعت، خیره به تلویزیون حتی یک پلک هم نزدم...

    چه سه شنبه شبها که تا ساعت یک و نیم بعد از نصفه شب بیدار ننشستم تا سریالت را برای بار سوم ببینم( آخر یانگوم جان همیشه تکرار ساعت نه صبح را هم می بینم)

    چه ساعت ها که درگوگل ایمیج به دنبال عکسهایت نبودم تا بک گراند صفحه موبایلم یا اسکرین سیور کامپیوترم بکنمشان.

    چه پلومرغ و پلو خورش ها که نخوردم با این تصور که قارچ کوهی و صدف سرخ شده همراه با خرچنگ آپ پز دست پخت تو را می خورم...

    چه شبها که تا صبح جلوی کولر نخوابیدم تا سرما بخورم که تو بیایی و با گرفتن نبضم مداوایم کنی...

     چه قسمتها که با حلقه زدن اشک در چشمانت نگریستم و با خنده های دندان نمایت قهقهه نزدم...

    چه یک هفته در میون ها !!! که با دستگیر شدن و به مرز مرگ رفتنت به مرز سکته نرفتم و از غصه دق نکردم( آخر یانگوم جان تو را یک هفته درمیان دستگیر می کردند و در گونی کرده می بردند بکشندت و در هفته بعد معلوم میشد نکشته اندت، بی آنکه بفهمند در آن یک هفته حال ما در گونی است( ببخشید در قوطی است)).

    یانگوم من! بعد از تو دیگر به چه وبلاگی سر بزنم و جلوجلو داستان قسمت بعد را بخوانم و ناگفته های!! قسمت پیش را چک کنم؟

    آه یانگوم! بعد از تو دوز خاله زنک گری خونمان به شدت پایین می آید و این کمبود شاید بکشدمان...

    اما یانگوم! کمی از تو دلگیرم. آخر این افسر مین جان گو هم آدم است تو دلت را بهش خوش کردی؟ حتما بدون گریم هم دیدیش، خیلی بچه است هنوز... از من می شنوی با او ازدواج نکن... او لیاقت تو را ندارد... بگذار برود با همان گیوم یونگ حسود ازدواج کند، تو حیفی یانگوم، نرو یانگوم، نرو...

     

    بله ... جملات تکان دهنده ای بود... بدون هیچ توضیحی مطلب را به پایان می برم...

                                                                                                                               ضعیفه





    همه چیزهایی که تا حالا توی خاک انداز نوشتیم
    امان از این راهزن!
    امید
    بدون شرح...
    چند فحش آبدار
    ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته ای...
    قانون شکن
    بهاریه
    [عناوین آرشیوشده]