سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاک انداز
  • خاک انداز ( پنج شنبه 87/7/18 :: ساعت 12:57 عصر)

     

    داستان بیشتر انسان ها، حدیث آن آهوی ختن نیست که رایحه خود باز ندانست، حکایت راسوی بیچاره ای است که گند خود گم کرده بود و به این و آنش نسبت می داد. تو هنوز نفهمیده ای که آن راهها تنها به دیارانت می رسانند نه به یارانت. عمری رفته ای و باز می گویی که می روی. بنگر که کجای کارت خراب بود که ما را بردند و تو هنوز بر جایی؟

    حقیقت به همین سادگی، به همین زیبایی و به همین نزدیکی است. دریغا که زمین دلمشغول این همه بازی است: عوام در سودای خود، عالم در سودای خود، شیخ در سودای خود، صوفی در سودای خود. مکان، زمان و رنگ ها نیز سخت در کار خود. مبادا دیرمان شده باشد! تو بازشان گوی که کجا گرفتارند. وادارشان کن که فقط برای معرفت، برای دانستن، برای دیدن ورای رنگ ها دعا کنند و نه هیچ چیز دیگر. زیرا که هرگز برابر نبودند، نیستند و نخواهند بود آنان که می دانند با آنان که نمی دانند.

     

     





    همه چیزهایی که تا حالا توی خاک انداز نوشتیم
    امان از این راهزن!
    امید
    بدون شرح...
    چند فحش آبدار
    ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته ای...
    قانون شکن
    بهاریه
    [عناوین آرشیوشده]